اقتصاد سیاسی چیست؟
آدام اسمیت، دیوید ریکاردو و جان استوارت میل به طور گسترده به عنوان مبتکران اقتصاد مدرن در نظر گرفته می شوند. اما آنها خود را اقتصاددان سیاسی می نامیدند و اصول اقتصاد سیاسی میل متن بنیادی این رشته از زمان انتشار آن در سال 1848 تا پایان قرن بود. این نظریه پردازان اولیه نمی توانستند جهان اقتصادی و سیاسی را جدا از هم تصور کنند.
دو گرایش تحلیل سیاسی را از اقتصادی تقسیم می کند. اول، دولت ها شروع به کاهش کنترل مستقیم خود بر اقتصاد کردند. دوم، شکلهای سیاسی متفاوتی پدیدار شدند: اروپا از شکلهای حکومتی تقریباً منحصراً سلطنتی به شکلهای فزایندهای نماینده و بسیار متنوع تبدیل شد. در اوایل قرن بیستم، اقتصاد و علوم سیاسی به عنوان رشتههای جداگانه تأسیس شدند.
در بیشتر قرن بیستم، این تقسیم بندی حاکم بود. با رکود بزرگ و مشکلات توسعه، مسائل صرفاً اقتصادی به اندازه کافی دلهره آور بود که اقتصاددانان را به خود مشغول کرد. به همین ترتیب، مشکلات سیاسی آن دوران - دو جنگ جهانی، ظهور فاشیسم و کمونیسم - آنقدر جدی بود که نیاز به توجه جداگانه داشت.
با این حال، در دهه 1970، مشخص بود که جدایی بین حوزه های اقتصادی و سیاسی گمراه کننده بود. آن دهه شاهد فروپاشی نظم پولی برتون وودز، دو شوک قیمت نفت و رکود تورمی بود که همگی این واقعیت را نشان میدهند که مسائل اقتصادی و سیاسی در هم تنیده شدهاند. اقتصاد اکنون به سیاست بالا تبدیل شده بود و بیشتر سیاست در مورد اقتصاد بود.
در طول 50 سال گذشته، اقتصاد سیاسی به طور فزاینده ای در اقتصاد و علوم سیاسی از سه جهت برجسته شده است:
چگونگی تأثیر نیروهای سیاسی بر اقتصاد را تحلیل می کند. رای دهندگان و گروه های ذینفع تقریباً بر هر سیاست اقتصادی ممکن تأثیر قدرتمندی دارند. اقتصاددانان سیاسی تلاش میکنند تا گروههای مربوطه و علایق آنها را شناسایی کنند و اینکه چگونه نهادهای سیاسی بر تأثیر آنها بر سیاست تأثیر میگذارند.
این ارزیابی می کند که چگونه اقتصاد بر سیاست تأثیر می گذارد. روندهای اقتصاد کلان می تواند شانس یک مدیر فعلی را تقویت یا از بین ببرد. در سطح اقتصاد خردتر، ویژگیهای سازمان یا فعالیتهای اقتصادی شرکتها یا صنایع خاص میتواند بر ماهیت و جهتگیری فعالیت سیاسی آنها تأثیر بگذارد.
از ابزار اقتصاد برای مطالعه سیاست استفاده می کند. سیاستمداران را میتوان شبیه به شرکتها، با رأیدهندگان بهعنوان مصرفکننده، یا دولتها بهعنوان ارائهکنندگان انحصاری کالاها و خدمات برای مشتریان اصلی در نظر گرفت. محققان تعاملات سیاسی-اقتصادی را به منظور توسعه درک نظری دقیقتر از ویژگیهای زیربنایی محرک سیاست مدلسازی میکنند.
هر سه روش عمیقاً هم دانشمندان و هم سیاستگذاران را تحت تأثیر قرار داده است. و اقتصاد سیاسی چیزهای زیادی برای ارائه به تحلیلگران در مورد نحوه عملکرد جوامع و کسانی که مایل به تغییر هستند دارد.
- ۰۱/۰۵/۲۳