ماهیت اقتصاد قبلی - موضوعات اقتصاد خرد تعریف اقتصاد اقتصاد ، علوم اجتماعی است که به بررسی چگونگی مصرف کنندگان ، بنگاه ها و دولت ها برای تخصیص منابع کمیاب برای برآورده کردن خواسته های نامحدود جامعه می پردازد. اقتصاد به دو دسته گسترده تقسیم می شود که اقتصاد خرد و اقتصاد کلان هستند. اقتصاد خرد با نمایندگان انفرادی مانند مصرف کنندگان ، بنگاه ها و شرکت های دولتی سروکار دارد. اقتصاد کلان با کل یا کل اقتصاد سروکار دارد و به موضوعاتی از جمله تقاضای کل و عرضه کل ، تورم ، بیکاری ، نرخ ارز ، تجارت بین المللی و ذخایر خارجی می پردازد. سه سؤال اساسی اقتصادی سه سؤال اساسی در اقتصاد عبارتند از: چه چیزی تولید کند؟ در اقتصاد ، آنچه تولید می شود معمولاً با تقاضای کالاها و خدمات توسط مصرف کنندگان تعیین می شود. بنابراین ، آنچه مصرف کنندگان تقاضا می کنند همان چیزی است که معمولاً تولید می شود. تصمیم در مورد اینکه چه چیزی تولید کند نیز تحت تأثیر نوع اقتصاد است. چه اقتصاد یک اقتصاد برنامه ریزی شده باشد یا فرماندهی ، اقتصاد آزاد یا اینکه اقتصاد یک اقتصاد مختلط است. در یک اقتصاد برنامه ریزی شده یا فرماندهی ، چه تولیدی توسط یک مقام اقتصادی مرکزی تعیین شده توسط دولت تعیین می شود. در یک بازار آزاد واقعی ، چه تولیدی با انتخاب مصرف کنندگان تعیین می شود. با این حال ، بیشتر کشورها در جایی بین یک اقتصاد فرماندهی واقعی و یک سیستم واقعی بازار آزاد قرار می گیرند و تولید هم با تقاضای خریداران و هم با برخی از مداخلات دولت تعیین می شود. چگونه تولید کنیم؟ روش ها و روش های مختلفی در تعیین چگونگی تولید کالاها و خدمات در اختیار شرکت ها است. یک شرکت می تواند چند کارگر ماهر یا تعداد زیادی از کارگران غیر ماهر را استخدام کند. این شرکت همچنین می تواند با استفاده از روشهای بالای فناوری تولید ، سرمایه بیشتری داشته باشد. این شرکت همچنین می تواند به صورت محلی یا خارج از کشور تولید کند. علاوه بر این ، شرکت ها می توانند از مواد اولیه جدید یا بازیافت شده برای ساخت محصولات خود استفاده کنند. اینها برخی از موضوعاتی است که می تواند بنگاههای اقتصادی را در رابطه با نحوه تولید کالاها و خدمات جامعه مقابله کند. برای چه کسی تولید کند؟ اگر کالایی یا خدماتی تولید شود ، باید تصمیمی اتخاذ شود که چه کسی آن را مصرف خواهد کرد. تصمیم گیری در مورد دریافت یک شخص یا گروه از کالاها یا خدمات معمولاً به این معنی است که در دسترس دیگران نخواهد بود یا کمتر در دسترس دیگران خواهد بود. معمولاً آن دسته از افراد یا گروههایی که در جامعه و دسترسی به سرمایه مالی دارند ، معمولاً دسترسی سریعتر به کالاها و خدمات تولید شده توسط جامعه خواهند داشت. بنابراین ، این سؤال که برای چه کسی تولید می شود ، معمولاً برای افراد جامعه که ظرفیت مالی دارند و توانایی خرید این کالاها و خدماتی را که تولید می شود ، در نظر گرفته شده است. کمبود ، انتخاب و مفهوم کمبود هزینه فرصت از آنجا که منابع محدود هستند اما خواسته های نامحدود است. خواسته های اقتصادی به عنوان خواسته هایی تعریف می شوند که می توانند با مصرف یا استفاده از یک کالا یا خدمات برآورده شوند. با توجه به محدود بودن منابع ، مصرف کنندگان نمی توانند تمام کالاها و خدمات مورد نظر خود را داشته باشند. در نتیجه ، این مصرف کنندگان باید برخی کالاها و خدمات را انتخاب کرده و از دیگران خودداری کنند. بین خواسته ها و نیازها تفاوت وجود دارد. خواسته ها کالاها یا خدماتی هستند که لازم نیستند اما مورد نظر مصرف کنندگان است. نیازها به عنوان کالاها یا خدماتی تعریف می شوند که مورد نیاز و ضروری تلقی می شوند. این شامل نیازهای غذا ، پوشاک ، سرپناه و مراقبت های بهداشتی می شود. بنابراین باید بین گزینه های رقیب انتخاب شود یا تصمیم گیری شود. مشکل اقتصادی مرکزی خواسته های بشر نامحدود است اما منابع محدود هستند. اینجاست که مفهوم کمبود بوجود می آید. قانون کمبود بیان می کند که همیشه می خواهد از توانایی جامعه در دیدار با آنها فراتر رود. این بدان معنی است که هر جامعه ای با مشکل اقتصادی در انتخاب محصول ، چگونگی تولید کالاهای مورد نظر جامعه و تولید برای چه کسی روبرو است. بنابراین ، برای به دست آوردن چیزهای بیشتر ، باید چیزهای دیگری نیز کنار گذاشته شود که منجر به مفهوم هزینه فرصت می شود. هزینه فرصت به عنوان هزینه نسبی یک جایگزین از نظر بهترین گزینه بعدی بیان شده است. بنابراین ، مشکل اقتصادی مرکزی این است که چگونه جامعه از منابع محدود یا کمیاب خود برای برآورده کردن خواسته های نامحدود خود بهترین استفاده را می کند. مشکلات تولیدی و کمبود هزینه فرصت را می توان با استفاده از امکانات تولیدی Frontier (PPF) نشان داد که تمام ترکیبات احتمالی خروجی را نشان می دهد که می توانند در هنگام استفاده کامل از منابع تولید شوند. این هزینه فرصت تولید یک کالای خوب را نشان می دهد. تصویری از PPF در نمودار زیر ارائه شده است. نقاط مربوط به PPF مانند A ، B و C توسط اقتصاد قابل دستیابی است و کارآمد است. نقاط فراتر از PPF مانند Y ، به دلیل کمبود منابع قابل دستیابی نیستند. نقاط درون PPF مانند X قابل دستیابی هستند اما ناکارآمد هستند زیرا وقتی منابع به طور کامل کار نمی شوند یا منابع بیکار وجود دارند یا منابع به طور ناکارآمد اختصاص می یابند ، ناکارآمد هستند. کارآیی مستلزم اشتغال کامل تمام منابع است. طبق PPF ، نقاط A ، B و C همه در مرز هستند و نقاط کارآیی را نشان می دهند. اگر اقتصاد در نقطه A تولید شود ، برای این که اقتصاد 6 واحد دیگر از X خوب (از 2 واحد تا 8 واحد) تولید کند ، باید از 2 واحد Y خوب (8 واحد تا 6 واحد) خودداری کند. این می تواند به عنوان حرکتی از نقطه A به نقطه B نشان داده شود. هزینه فرصت برای تولید 6 واحد اضافی از خوب X ، بنابراین مقدار خوبی است که به منظور به دست آوردن بیشتر از X خوب داده شده است که 2 واحد از پیش فرض خوب است. هزینه فرصت به معنای یک جایگزین نسبت به گزینه دیگر به صورت نسبی بیان می شود. اگر بخواهیم حتی بیشتر از X خوب تولید کنیم ، مجبور خواهیم شد بیشتر و بیشتر از Y خوب استفاده کنیم. علاوه بر این ، هزینه فرصت تولید 2 واحد دیگر از X خوب (از 8 تا 10) 4 واحد دیگر Y خوب (از 6 تا 2) است که باید از آن استفاده شود. این به عنوان حرکتی از نقطه B به نقطه C در امتداد PPF نشان داده شده است.
- ۰۱/۰۵/۱۱